دل نوشته
برای تو می نویسم کودک من ... سالهاست ازدواج کرده ام و سالهاست برای داشتن یا نداشتن فرزند با خود جنگیده ام ... از این هراسیده ام که کودکی به دنیا بیاورم که نتوانم مادر صالحی برایش باشم .. از عهده تربیتش بر نیایم که بس خطیر است این مسولیت همیشه می گفتم اگر زمانی فرزند من بگوید چرا مرا به این دنیا آوردید چه پاسخی بابد به او بدهم... بالاخره با تمام این چراها و چگونه ها کنار امدم و اماده شدم نام مادر بر من نهاده شود.اکنون تو در درون منی از گوشت و خون من تغذیه می کنی و من همسفر لحظه ها هستم تا تو را ببینم و در اغوش گیرم... هر آن آرزو می کنم بتوانم این مسئولیت سنگین را به درستی به سرانجام برسانم ... از زمانی که نطفه تو بسته شد تا...